English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6103 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
rescue U رهانیدن خلاصی
i came to his rescue U به فریادش رسیدم
rescue U رهایی
rescue U رهایی دادن
rescue U نجات
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
rescue basket U زنبیل نجات
rescue operation U عملیات نجات
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
rescue dump U دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
fire and rescue U عملیات نجات و اطفای حریق
to rescue somebody from drowning U کسی را از غرق شدن نجات دادن
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
to rescue people from the water U مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
harness U اماده کردن
harness U پوشش کفش برفی
harness U بند کتف
harness U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harness U تونیک
harness U طرزبستن طناب به بدن کوهنورد
harness U حین انجام وفیفه
harness U قلاب
harness U یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
harness U افسار زدن
harness U بند شانه
harness U نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند
in harness U ستام دار
in harness U یراق شده
harness U افسار
harness U دهنه
harness U تارکش
harness U اشیاء تهیه کردن
harness U زین وبرگ کردن
harness U مهارکردن مطیع کردن
harness U تحت کنترل دراوردن
harness U یراق اسب
harness U بند بسته دسته سیم
helicopter U chopper :syn
helicopter U هلیکوپتر
helicopter U چرخش در هوا
harness horse U اسب سواری یا بارکش
head harness U بندثابتکنندهماسکرویسر
climbing harness U نوارکوهنوردی
wiring harness U یک دسته سیم به هم بسته
wiring harness U مهار سیم
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
harness race U مسابقه ارابه رانی
to die in harness U مردن
to die in harness U هنگام کار
helicopter gunship U هلیکوپترمسلح
armed helicopter U هلی کوپتر مسلح
attack helicopter U هلیکوپتر تک ور
attack helicopter U هلیکوپتر تک
compound helicopter U هلی کوپتر مرکب
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
scout helicopter U هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
helicopter wave U گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
armed helicopter U هلی کوپترتوپدار
helicopter hangar U آشیانههلیکوپتر
helicopter pilot U خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
army helicopter U هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
army helicopter U چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot U خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
lift helicopter U هلی کوپتر باری
lift helicopter U هلی کوپترحمل و نقل
helicopter wave U موج هلیکوپترها
helicopter team U تیم سوار بر هلی کوپتر
helicopter lane U کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
drone antisubmarine helicopter U هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
helicopter breakup point U نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
helicopter flight deck U عرشهپروازهلیکوپتر
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double p U پاروی دوسر
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out U 081 خارج
double U اندازه دو برابر
double U دو برابر بزرگتر
double U دوبار
double up U دولاکردن
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double up U دولا شدن
double zero U صفر2برابر
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double-six U دوطرفشش
double-take U یکه خوردن
double-take U واکنش دوگانه
on the double U بدو رو
on the double U فرمان بدو رو
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دو برابر
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دویدن
double U بازی دوبل
double U بازی دونفره خطای دبل
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U دولا
double U جفت
double U : دو برابر دوتا
double U مضاعف
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double U تاکردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U دوسر المثنی
double U تصویر قرینه
double U :دوبرابر کردن
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in U 081 تو
double U همزاد
double U دو برابر کردن
double U دو نفره
double U دواسترایک متوالی
double a U زنای محصن بامحصنه
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double U مضاعف نمودن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double minded U بی ثبات
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double mind U دردل
double mind U منلون
double minded U فریبنده
double mind U فریبنده
double minded U دودل
double minded U متلون
double line U خط مضاعف
double limiter U محدود کننده مضاعف
double length U طول مضاعف
double taxation U مالیات مضاعف
double team U تیم دونفره
double tent U چادر دو نفره
double the edge U لب گردانیدن
double ignorance U جهل مرکب
double hyphen U این علامت //
double hook U قلاب ماهیگیری دو طرفه
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double image U تصویر مضاعف
double length U با طول مضاعف
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot U گره دوبل
double knee U لوله زانویی دوبل
double kick U دو ضربه پی در پی
double junction U اتصال مضاعف
double integral U انتگرال دوبل
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
double tongued U دارای دوقول
double tape U نوار مساحی مضاعف
double minimum U جفت کمینه
double refraction U انکسار دوبل
double refraction U شکست دوبل
double refraction U شکست مضاعف
double refraction U انکسار مضاعف
double punch U منگنه مضاعف
double precision U دقت مضاعف
double precision U مضاعف
double precision U دقت
double poppy U گل هزاره
double pole U دو قطبی
double pole U با دو قطب
double pneumonia U اماس هر دو شش
double pica U حروف 42 پونط
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double reverse U شوت برگردان به دروازه
double rhyme U شعر دو قافیهای
double motor U دوموتوره
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double star U دوگانه
double star U دوتایی
double space U یک خط درمیان نوشتن
double space U یک سطر در میان
double sixes U دو شش
double sixes U جفت شش
double shear U تنش برشی دوتایی
double seam U درز دوبل
double sampling U نمونه گیری چندگانه
double salt U ملح مضاعف
double salt U نمک مضاعف
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com